بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۰۴: رساندهایم درین عرصهٔ خیال آهنگ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رسانده ایم درین عرصهٔ خیال آهنگ چو شمع ناوک آهی به شوخی پر رنگ ز ناامیدی دلها دلت چه غم دارد شکست ساغر و میناست طبل عشرت سنگ شرابخانهٔ هستی که عشق ساقی اوست بجز خیال حدوث و قدم ندارد بنگ درین چمن همه با جیب خویش ساخته ایم کسی ندید که گل دامن که داشت به چنگ سواد الفت این دشت عبرت اندوز است نگاهی آب ده از سرمه دان داغ پلنگ در آرزوی شکستی که چشم بد مرساد درین ستمکده ما هم رسیده ایم به رنگ خیال اینهمه داغ غرور غفلت ماست صفا ودیعت نازبست در طبیعت رنگ به قلزمی که فتد سایهٔ بناگوشت گهر به رشته کشد خارهای پشت نهنگ چه آفتی تو که نقاش فتنهٔ نگهت به رنگ رفته کشد مخمل غبار فرنگ چو گل جز این که گریبان درم علاجی نیست فشرده است به صد رنگ کلفتم دل تنگ هنوز شیشه نه ای ، نشئه عالم دگر است تفاوت عدم و کم ، مدان پری تا سنگ به دوش برق کشیدیم بار خود بیدل ز خویش رفتن ما اینقدر نداشت درنگ بیدل دهلوی