بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۶۶: نشستهای ز دل تنگ بر در تصدیع
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نشسته ای ز دل تنگ بر در تصدیع دمی که واشود این قفل عالمیست وسیع به خویش گر نرسی آنقدر غرابت نیست که سرکشیده ای از کارگاه صنع بدیع طلب ز هرچه تسلی شود غنیمت گیر به جوع می مکد انگشت خوبش طفل رضیع قیامت است طمع ز امتلا نمی میرد که تا به حلق رسیده است می خورد تشنیع چه غفلت است که چون شمع گل به سر باشی به زیر تیغ نشستن ندارد این تقطیع به گرد قاصد همت رسیدن آسان نیست ز مقصد آنطرفش برده گامهای وسیع بدون خاک حضور یقین نشد روشن چراغ نقش قدم داشت این بساط رفیع بقا فنا به کنار و فنا بقا به بغل همین ربیع و خریفست هم خریف وربیع ز شرم چشم گشودن به بارگاه حضور عرق تو آینه پرداز تا بریم شفیع پس از تأمل بسیار شد عیان بیدل که علت است تفاوتگر مطاع و مطیع بیدل دهلوی