بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۶۴: اثر خجالت مدعا اگر این الم دمد از طمع
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اثر خجالت مدعا اگر این الم دمد از طمع چه خوش است حرف وصال هم نکند کسی رقم از طمع اگر امتحان دهدت عنان به طناب خیمهٔ آسمان ته خاک خسب و علم مشو به نگونی علم از طمع سر شاخ طوبی و سد ره هم ز ثمر کشد به زمین علم به کجاست گردن همتی که نمی رسد به خم از طمع غرض جنون زده خلق را به سوال ساخته در به در بهم آیدت دو جهان اگر لبی آوری بهم از طمع تو ز حرص باخته دست و پا چه رسی به قافلهٔ غنا که هزار مرحله بستری نگذشته یک قدم از طمع چه بلاست زاهد بی یقین به فسون زهد هوس کمین زده فال کنج قناعتی که ندیده پای کم از طمع سر مسجدی و در حرم دل دیری و تپش صنم چه سر و چه دل به جهان غم که نمی کشد ستم از طمع ز قناعت ار نچشی نمک منگر به مائدهٔ فلک غلط است حاصل سیری ات نخوری اگر قسم از طمع ز جنون ماهی بحر حرص اگر آگهی رم عبرتی که به پوست تو فتاده داغ و شمرده ای درم از طمع خط بی نیازی همتی شده ثبت لوح جبین تو ستم است خجلت طبع دون برساندش کرم از طمع اگر از تردد در به در بود انفعال مذلتت به تلاش همت بیدلی در ننگ زن تو هم از طمع بیدل دهلوی