بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۵۱: گشتم از بیدست و پاییها به خشک و تر محیط
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گشتم از بی دست و پاییها به خشک و تر محیط کشتی از تسلیم پیدا کرد ساحل در محیط قاصدان شوق یکسر ناخدایی می کنند موجها دارد ز چشمم تا در دلبر محیط دل به هر اندیشه فال انقلابی می زند می کند از هر نسیمی نسخهٔ ابتر محیط گر چنین افسردگی جوشد زطبع روزگار رفته رفته می خزد در دیدهٔ گوهر محیط شوخی برگ نگه در دیدهٔ آیینه نیست همچو گوهر موج ما را گشت چشم تر محیط طبع چون ممتاز اعیان شد وطن هم غربتست می کند حاصل گهر گرد یتیمی در محیط هر قدر ساز تعلق بیش ، وحشت بیشتر می گشاید در خور امواج بال و پر محیط شفقت حال ضعیفان بر بزرگان ننگ نیست خار و خس را همچو گل جا می هد بر سر محیط چون به عزلت خو گرفتی فکر آزادی خطاست آب گوهر گشته نتواند شدن دیگر محیط چشم حیران مرا آیینه ای فهمیده است در طلسم گوهر من نیست بی لنگر محیط محرم او کیست ، گرد خویش می گردیده باش حلقه ای دارد ز گردابت برون در محیط دستگاه مستی ارباب معنی باده نیست بیدل از چشم تر خود می کشد ساغر محیط بیدل دهلوی