بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۴۴: مگشا جریدهٔ حاجتت بر دوستان ز کف غرض
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مگشا جریدهٔ حاجتت بر دوستان ز کف غرض بنویس نامهٔ آبرو به سیاهی کلف غرض ز سپاه مطلب بیکران شده تنگ عرصهٔ امتحان به ظفر قرین نتوان شدن نشکسته گرد صف غرض عبث از تلاش سبکسری نشوی ستمکش آرزو که به باد می شکند کمان پر ناوک هدف غرض بگذر ز مطلب هرزه دو به زیارت دل صاف رو ز طواف کعبه چه حاصلت که تو چنبری به دف غرض چقدر معامله ی جهان شده تنگ زبن همه ناکسان که چو سگ به حاصل استخوان کند آدمی عفف غرض ز بهار مزرع مدعا ندمید نوبر همتی که به داس تیغ غنا دهد سر فتنهٔ علف غرض نگشودن لبت از حیا چمنی است غنچهٔ مدعا به طلب تغافل اگر زنی گهرت دهد صدف غرض غلطی اگر نبری گمان دهمت علم یقین نشان ز جحیم می طلبی امان به درآ ز دود و تف غرض چه جگرکه خون نشد ازحیا به تلاش حاجت ناروا نرسدکسی به قیامتی ، به قیامت آن طرف غرض سزد انعه ترک هوا کنی ، طربی چوبیدل ماکنی اگر آرزوی فنا کنی به فنا رسد شرف غرض بیدل دهلوی