بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۴۱: پرکوته است دست به هر سو دراز حرص
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پرکوته است دست به هر سو دراز حرص غیر از گره به رشته نبسته است ساز حرص عزلت گزیده ایم و به صد کوچه می تپیم آه از قناعتی که کشد بی نیاز حرص در رنگ آبرو زرت ازکیسه می رود انجام شمع بین و مپرس از گداز حرص خاکیم و هرچه گل کند از ما غنیمت است ای غافلان چه وضع قناعت چه ساز حرص آثار شرم از نظر خلق برده اند خاکی مگر شود شرهٔ چشم باز حرص از طبع دون هنوز به پستی نمی رسد گرپا خورد ز نقش قدم سر فراز حرص دامن نچیده ایمن از آلودگی مباش کاین مزبله پر است ز بول و براز حرص آنجاکه عافیت طلبی عزم جست و جوست گامی به مقصد است قریب احتراز حرص تا مرگ چون نفس ز تک و تاز چاره نیست خوش عالمیست عالم بی امتیاز حرص بیدل چو صبح صورت خمیازه بسته است از خاک ما سپهر نشیب و فراز حرص بیدل دهلوی