بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۰۲: نداشت پروای عرض جوهر، صفای آیینهٔ فرنگش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نداشت پروای عرض جوهر، صفای آیینهٔ فرنگش تبسم امسال کرد پیدا رگی ز یاقوت شعله رنگش شکست از آن چشم فتنه مایل غبار امکان به بال بسمل مباش از افسون سرمه غافل هنوز دستی است زیر سنگش به مرغزاری که نرگس او کند نگاهی ز کنج ابرو ز داغ خود همچو چشم آهو به ناز چشمک زند پلنگش چسان ز خلوت برون خرامد نقاب نگشوده نازنینی که ششجهت همچو موج گوهر هجوم آغوش کرده تنگش قبول نازش نه ای جنون کن سر از گداز جگر برون کن دلی به ذوق نیاز خونین حنا چه گل می دهد به چنگش اگر دو عالم غلو نماید به شوق بی خواست بر نیاید چه رنگها پر نمی گشاید به سیر باغی که نیست رنگش ز سیر گلزار چشم بستن کسی نشد محرم تسلی کجاست آیینه تا نمایم چه صبح دارد بهار رنگش دربغ فطرت نکرد کاری نبرد ازین انجمن شماری تاملم داشت شیشه داری زدم ز وهم پری به سنگش ز ساز عشق غرور ساغر هزار بیداد می کشد سر تو از تمیز فضول بگذر شکست دل داند و ترنگش به سعی جولان هوش بیدل نگشت پیدا سراغ قابل مگر زپرواز رنگ بسمل رسی به فهم پر خدنگش بیدل دهلوی