بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۷۵: در آن کشورکه پیشانیگشاید حسن جاوبدش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در آن کشورکه پیشانی گشاید حسن جاوبدش گرفتن تا قیامت بر ندارد نام خورشیدش ز خویشم می برد جایی که می گردم بهار آنجا نگاه ساغر ایمای گل بادام تمهیدش به گلزاری که الفت دسته بند موی مجنونست هوا هر چند بالد نگذرد از سایهٔ بیدش اشارات حقیقت بر مجاز افکند آگاهی خرد هرجا پری در جلوه آمد شیشه فهمیدش ز بس اسرار پیدایی دقیق افتاده است اینجا نظر واکرد برکیفیت خویش آنکه پوشیدش گر این یأس از شمار سال و ماه کلفتم خیزد مه نو خم شود چندان که از دوش اوفتد عیدش به چندین جام نتوان جز همان یک نشئه پیمودن تو هم پیمانه ای داری که پرکرده ست جمشیدش جنون مضرابی ناموس الفت نغمه ها دارد شکست از هر چه باشد می زند بر سایه امیدش چه مقدار آگهی بر خویش چیند قطره از دریا خیالت راست تحقیقی که ممکن نیست تقلیدش نپردازی به فکر نغمهٔ تحقیق من بیدل که چرخ اینجا خمیدن می کشد با چنگ ناهیدش بیدل دهلوی