بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۶۶: آیین خود آرایی از روز الست استش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آیین خود آرایی از روز الست استش دل تحفه مبر آن جا کایینه به دست استش نخجیر فنا غیر از تسلیم چه اندیشد در رنگ تو پردازد تیری که به دست استش توفان کشاکشها وضع نفس است اینجا ما ماهی آن بحریم کاین صورت شست استش هرگه نسق هستی موصوف نفس باشد در بند چه بند استش در بست چه بست استش موضوع خیالات است آرایش این محفل چون آینه عنقایی نی بود و نه هست استش برکوس و دهل نتوان بنیاد سلامت چید دنیا گله ای دارد کاین شور شکست استش هر چند زمینگیری ست جز نعل درآتش نیست مانند سپند اینجا هر آبله جست استش سر در قدم اشکم کاین شیشه به سنگ افکن بی منت خودداری لغزیدن مست استش بیمایگی فقرم تهمت کش هستی ماند کم سایگی دیوار برگردن پست استش چون نقش نگین بیدل پا درگل آفاتیم هر چند بنای ما سنگ است شکست استش بیدل دهلوی