بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۵۹: دل بهکام تست چندی خرمی اظهار باش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل به کام تست چندی خرمی اظهار باش ساغری داری شکست رنگ را معمار باش فیضها دارد سخن بر معنی باریک پیچ گر دل آسوده خواهی عقدهٔ این نار باش بر چه از وصلش به یکرنگی نیامیزد دلت گر همه جان باشد از اندیشه اش بیزار باش تا حضور چشم و مژگان یابی از هر خار وگل چون نگه درهرکجا پا می نهی هموار باش هیچکس تهمت نشان داغ بی نفعی مباد چتر شاهی گر نباشی سایهٔ دیوار باش ننگ تعطیل از غم بیحاصلی نتوان کشید سودن دستی نبازی جهدکن درکار باش نقش پای رفتگان مخمور می آید به چشم یعنی ای وامانده در خمیازهٔ رفتار باش مانع آزادگان پست و بلند دهر نیست ناله از خود می رود، گو ششجهت کهسار باش بر تسلسل ختم شد دور غرور سبحه ات یک دو ساغر محو عشرتخانهٔ خمّار باش هرزه تازی تا به کی گامی به گرد خویش گرد جهد بر مشق تو خطی می کشد پرگار باش هر قدر مژگان گشایی جلوه در آغوش تست ای نگاهت مفت فرصت طالب دیدار باش عاقبت بیدل ز چشم خویش باید رفتنت ذره هم کم نیست ، تا باشی همین مقدار باش بیدل دهلوی