بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۴۳: بیپردگی کسوت هستی ز حیا پرس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی پردگی کسوت هستی ز حیا پرس این جامه حریر است ز عریانی ما پرس آه است سراغ نم اشکی که نداریم چون گم شود آیینهٔ شبنم ز هوا پرس اسرار وفا منحصر کام و زبان نیست چون سبحه ز هر عضو من این نکته جدا پرس از مجمل هر چیز عیان است مفصل کیفیت ابرام هم از دست دعا پرس مستقبل امید دو عالم همه ماضی است این مسئله بر هرکه رسی رو به قفا پرس عالم همه آوارهٔ پرواز خیال است سرمنزل این قافله از بانگ درا پرس جز تجربهٔ سنگ محک عیب و هنر نیست رمز کرم و خسّت مردم ز گدا پرس ای همت دونان سبب حاصل کامت تدبیر گشاد گره از ناخن ما پرس واماندگی از شش جهت آغوش گشوده ست راهی که به جایی نرسد از همه جا پرس در گرد تک و پوی سلف ناله جنون داشت دل گفت سراغ همه بی صوت و صدا پرس بیدل به هوس طالب عنقا نتوان شد تا گم شدن از خویش ره خانهٔ ما پرس بیدل دهلوی