بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۳۹: چشم وا کن ششجهت یارست و بس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم وا کن ششجهت یارست و بس هر چه خواهی دید، دیدارست و بس سبحه بر زنار وهمی بسته اند این گره گر واشود تارست و بس گر بلند و پست نفروشد تمیز از زمین تا چرخ هموارست و بس هر نفس صد رنگ بر دل می خلد زندگانی نیش آزارست و بس چند باید روز بازار هوس چینی ات را مو شب تارست و بس باغ امکان نیست آگاهی ثمر جهل تا دانش جنون کارست و بس مبحث سود و زیان در خانه نیست شور این سودا به بازارست و بس کاری از تدبیر نتوان پیش برد هر که در کار است ، بیکارست و بس دود نتوان بست بر دوش شرار چون ز خود رستی نفس بارست و بس جهل ما بیدل به آگاهی نساخت نو ربر ظلمت شب تارست و بس بیدل دهلوی