پروین اعتصامی
مثنویات، تمثیلات و مقطعات
نشان آزادگی: به سوزنی ز ره شکوه گفت پیرهنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به سوزنی ز ره شکوه گفت پیرهنی ببین ز جور تو، ما را چه زخمها بتن است همیشه کار تو، سوراخ کردن دلهاست هماره فکر تو، بر پهلوئی فرو شدن است بگفت، گر ره و رفتار من نداری دوست برو بگوی بدرزی که رهنمای من است وگر نه، بی سبب از دست من چه مینالی ندیده زحمت سوزن، کدام پیرهن است اگر به خار و خسی فتنه ای رسد در دشت گناه داس و تبر نیست، جرم خارکن است ز من چگونه ترا پاره گشت پهلو و دل خود آگهی، که مرا پیشه پاره دوختن است چه رنجها که برم بهر خرقه دوختنی چه وصله ها که ز من بر لحاف پیرزن است بدان هوس که تن این و آن بیارایم مرا وظیفهٔ دیرینه، ساده زیستن است ز در شکستن و خم گشتنم نیاید عار چرا که عادت من، با زمانه ساختن است شعار من، ز بس آزادگی و نیکدلی بقدر خلق فزودن، ز خویش کاستن است همیشه دوختنم کار و خویش عریانم بغیر من، که تهی از خیال خویشتن است یکی نباخته، ای دوست، دیگری نبرد جهان و کار جهان، همچو نرد باختن است بباید آنکه شود بزم زندگی روشن نصیب شمع، مپرس از چه روی سوختن است هر آن قماش، که از سوزنی جفا نکشد عبث در آرزوی همنشینی بدن است میان صورت و معنی، بسی تفاوتهاست فرشته را، بتصور مگوی اهرمن است هزار نکته ز باران و برف میگوید شکوفه ای که به فصل بهار، در چمن است هم از تحمل گرما و قرنها سختی است اگر گهر به بدخش و عقیق در یمن است پروین اعتصامی