پروین اعتصامی
مثنویات، تمثیلات و مقطعات
سیه روی: بکنج مطبخ تاریک، تابه گفت به دیگ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بکنج مطبخ تاریک، تابه گفت به دیگ که از ملال نمردی، چه خیره سر بودی ز دوده، پشت تو مانند قیر گشته سیاه ز عیب خویش، تو مسکین چه بیخبر بودی همی به تیرگی خود فزودی از پستی سیاه روز و سیه کار و بد گهر بودی تمام عمر، درین کارگاه زحمت و رنج نشسته بودی و بیمزد کارگر بودی گهی ز عجز، جفای شرار میبردی گهی ز جهل ، گرفتار شور و شر بودی دمی ز آتش و آبت ، ستم رسید و بلا دمی ندیم دم و دود و خشک و تر بودی نه لحظه ای ز هجوم حوادث آسودی نه هیچ با خبر از شب، نه از سحر بودی ستیزه گر فلک، ای تیره بخت، با تو ستیز نمینمود تو خود گر ستیزه گر بودی زمانه سوخت ترا پاک و هیچ دم نزدی همیشه خسته و پیوسته رنجبر بودی به پیش چون تو سیه روی بد دلم که فکند چه بودی، ار که مرا قدرت سفر بودی ندید چشم تو رنگی دگر به جز سیهی رواست گر که بگوئیم بی بصر بودی درین بساط سیه، گر نمیگشودی رخت چو ما، سفید و نکو رای و نامور بودی جواب داد که ما هر دو در خور ستمیم تو نیز همچو من، ایدوست، بیهنر بودی جفای آتش و هیزم، نه بهر من تنهاست تو نیز لایق خاکستر و شرر بودی من و تو سالک یک مقصدیم در معنی تو نیز رهرو این کهنه رهگذر بودی اگر ز فکر تو میزاد، رای نیک تری بفکر روزی ازین روز نیکتر بودی مگر بیاد نداری که دوش، وقت سحر میان شعلهٔ جانسوز، تا کمر بودی نمی نشستی اگر نزد ما درین مطبخ مبرهن است که در مطبخ دگر بودی نظر به عجب، در آلودگان نیمکردی بدامن سیه خود، گرت نظر بودی من از سیاهی خود، بس ملول میگشتم اگر تو تیره دل، از من سپیدتر بودی پروین اعتصامی