پروین اعتصامی
مثنویات، تمثیلات و مقطعات
ذره: شنیدهاید که روزی بچشمهٔ خورشید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شنیده اید که روزی بچشمهٔ خورشید برفت ذره بشوقی فزون بمهمانی نرفته نیمرهی، باد سرنگونش کرد سبک قدم نشده، دید بس گرانجانی گهی، رونده سحابی گرفت چهرهٔ مهر گهی، هوا چو یم عشق گشت طوفانی هزار قطرهٔ باران چکید بر رویش جفا کشید بس، از رعد و برق نیسانی هزار گونه بلندی، هزار پستی دید که تا رسید به آن بزمگاه نورانی نمود دیر زمانی به آفتاب نگاه ملول گشت سرانجام زان هوسرانی سپهر دید و بلندی و پرتو و پاکی بدوخت دیدهٔ خودبین، ز فرط حیرانی سئوال کرد ز خورشید کاین چه روشنی است در این فضا، که ترا میکند نگهبانی بذره گفت فروزنده مهر، کاین رمزیست برون ز عالم تدبیر و فکر امکانی بتخت و تاج سلیمان، چکار مورچه را بس است ایمنی کشور سلیمانی من از گذشتن ابری ضعیف، تیره شوم تو از وزیدن بادی، ز کار درمانی نه مقصد است، که گردد عیان ز نیمهٔ راه نه مشکل است، که آسان شود بسانی هزار سال اگر علم و حکمت آموزی هزار قرن اگر درس معرفت خوانی بپوئی ار همهٔ راههای تیره و تار بدانی ار همهٔ رازهای پنهانی اگر بعقل و هنر، همسر فلاطونی وگر بدانش و فضل، اوستاد لقمانی بسمان حقیقت، بهیچ پر نپری به خلوت احدیت، رسید نتوانی در آنزمان که رسی عاقبت بحد کمال چو نیک در نگری در کمال نقصانی گشود گوهری عقل گر چه بس کانها نیافت هیچگه این پاک گوهر کانی ده جهان اگر ایدوست دهخدای نداشت که مینمود تحمل به رنج دهقانی بلند خیز مشو، زانکه حاصلی نبری بخز فتادن و درماندن و پشیمانی بکوی شوق، گذاری نمیکنی، پروین چو ذره نیز ره و رسم را نمیدانی پروین اعتصامی