بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۹۶: زهی ز روی تو آیینه آفتاب میر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زهی ز روی تو آیینه آفتاب میر نگه به سیر جبین تو موج ساغر شیر به عالمی که تویی نارساست کوششها وگرنه نالهٔ عاشق نمی کند تقصیر بیاض شعر به توفان رود چو کاغذ باد ز وصف زلف تو گر مصرعی کنم تحریر ز حال ما به تغافل گذشتن آسان نیست چو آب آینه داریم خاک دامنگیر سپند نیم نفس بال اختیار نداشت که بست محمل پرواز ما به دوش صفیر ز چشم اهل تحیر نشان اشک مخواه که کس گلاب نمی گیرد از گل تصویر به زندگی چو نفس بی تلاش نتوان زیست هوای راحت اگر افشرد دماغ ، بمیر بجاست با همه وحشت تعلق اوهام نشد به ناله میسر گسستن زنجیر به اشک و آه که جز دام ناامیدی نیست چو شمع چند کنم رنگ رفته را تسخیر فغان که بسمل محروم من به رنگ شرار نبرد ذوق تپیدن به فرصت یک تیر به خاک ریخت فلک بال طاقتم بیدل به حکم هفت کمان تا کجا پرد یک تیر بیدل دهلوی