بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۷۷: بر خیالی چیدهایم از دیده تا دل انتظار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر خیالی چیده ایم از دیده تا دل انتظار لیلی این انجمن وهم است و محمل انتظار تا دل از امید غافل بود تشویشی نبود ساز استغنای ما را کرد باطل انتظار هرکه را دیدیم فکری آنسوی تحقیق داشت بیکرانی رفت از این دریای ساحل انتظار از هوس جز ناامیدی با چه پردازدکسی جست وجو آواره است و پای در گل انتظار نقش پا هر گامت آغوش دگر وامی کند ای طلب شرمی که دارد چشم منزل انتظار قطره ات دریاست گر از وهم گوهر بگذری عالمی را کرده است از وصل غافل انتظار چشم واکردیم اما فرصت دیدار کو بر شرارکاغذ ما بست محمل انتظار عمرها شد از توقع آبیار عبرتیم ریشهٔ کشت امل خاک است و حاصل انتظار بر شبستان خیال وهم و ظن آتش زنید شمع خاموش است و می سوزد به محفل انتظار وعدهٔ احسان به معنی ازگدایی نیست کم از کرم ظلم است اگر خواهد ز سایل انتظار مرده ایم اما همان صبح قیامت در نظر این کفن می پرورد در چشم بسمل انتظار در محبت آرزو را اعتبار دیگر است این حریفان وصل می خواهند و بیدل انتظار بیدل دهلوی