بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۶۶: چیست هستی به آن همه آزار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چیست هستی به آن همه آزار گل چشمی و ناز صد مژه خار عیش مزد خیال نومیدی ست حسرتی خون کن و بهار انگار نیست امروز قابل ترجیح حلقهٔ صحبتی به حلقهٔ مار در ترش رویی انفعالی هست سرکه ناچار عطر آرد بار دم پیری ز خود مشو غافل صبح را نیست در نفس تکرار شاید آیینه ای ببار آید تخم اشکی به یاد جلوه بکار حیرتت قدردان این چمن است رنگ ما نشکنی ، مژه مفشار چون قلم عندلیب معنی را بال پرواز نیست جز منقار سرکشی سنگ راه آزادی ست کوه ، صحراست ، گر شود هموار نوسواد کتاب امیدم غافلم زانچه می کنم تکرار خلوت بی تکلفی دارم که اگر وارسم ندارم بار بیدل این باغ حیرت آبادست هر گل آنجاست پشت بر دیوار بیدل دهلوی