بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۵۵: در گلستانی که سرو او نباشد جلوهگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در گلستانی که سرو او نباشد جلوه گر شاخ گل شمشیر خون آلودم آید در نظر دست جرأتها به چین آستین گردد بدل تا تواند حلقه گردیدن به آن موی کمر تا کند روشن سواد مصرع ابروی او می نویسد مدّ بسم الله ماه نو به زر بر ندارد دست زنگار از کمین آینه هر که را ذوق نمایش بیش ، کلفت بیشتر در تمیز آب و رنگ سرو و گل عاری مباش لفظ موزون دیگر است و معنی رنگین دگر عالم امکان نمی ارزد به چندین جستجو زین ره آخر می بری خود را دگر زحمت مبر محو شوقم ، تهمت آلود فسردن نیستم در گریبان تأمل قطره ها دارد گهر قصه ها محو است در آغوش بخت تیره ام شام من جای نفس عمریست می دزدد سحر اندکی پیش آ ، که حیرت نارسای جرأت است چشم از آیینه نتوان داشت بردارد نظر دل نه تنها بیدل از برق تمنا سوختیم دیده هم از مردمک دارد گل رعنا ثمر بیدل دهلوی