بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۵۴: در طلسم درد از ما میتوان بردن اثر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در طلسم درد از ما می توان بردن اثر گرد ما چون صبح دارد دامن چاک جگر گرمی هنگامهٔ هستی نگاهی بیش نیست شمع را تار نفس محو است در مدّ نظر زین محیط آخر به جرم عافیت خواهیم رفت موج آرامیده دارد چین دامان گهر بسکه جز عریان تنی ها نیست سامان کسی پوست جای سایه می ریزد، نهال بارور صحبت نیکان علاج کین ظالم می شود در دل خارا به آب لعل اگر ریزد شرر خفّت ابله دو بالا می زند در مفلسی می شود از خشک گردیدن سبکتر چوب تر از مدارا غوطه در موج حلاوت خوردن است چرب و نرمیها زبان پسته گیرد در شکر ای حباب از زورق خود اینقدر غافل مباش نیست در دریای امکان جز نفس موج خطر فکر جمعیت در این گلشن گل بیحاصلی ست غنچه از هر برگ دارد دست نومیدی به سر سایهٔ گم گشته را خورشید می باشد سراغ قاصدت هم از تو می باید ز ماگیرد خبر بیش از این بر ناز نتوان خفّت تمکین گماشت ای خرامت موج گوهر اندکی آهسته تر سجدهٔ عجز است بیدل ختم کار سرکشی عاقبت از داغ تیغ شعله اندازد شرر بیدل دهلوی