بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۲۶: کامجویان اندکی بر مطلب استغنا زنید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کامجویان اندکی بر مطلب استغنا زنید یک تغافل برخیال پوچ پشت پا زنید غنچه دارد لذّت سربستهٔ عیش بهار لب اگر آید بهم بوسی بر آن لبها زنید سیلی امواج وقف خانه بر دوش حباب لنگری چون موج گوهر در دل دریا زنید شمع می گوید که ای در بند خواب افسردگان شعله هم آب است گر بر روی غفلت وازنید ذوق حال از نام استقبال باطل می شود نیست امروز آنقدر فرصت که بر فردا زنید گر برون تازید از آرایش نام و نشان تخت آزادی به دوش همّت عنقا زنید رنگ گل را ترجمان گر غنچه باشد خوش اداست خنده ها چون باده باید از لب مینا زنید کلفت خمیازه از درد شکستن بدتر است تا به کی حسرت کشد سنگی به جام ما زنید زان پری جز بی نشانی بر نمی دارد نقاب تا ابد گر شیشهٔ تحقیق بر خارا زنید عمر ها شد ناز فطرت سرنگون خجلت است دامن .گردی که دارید اندکی بالا زنید بیدل از ساز نفس این نغمه می آید به گوش کای اسیران خانه زندان است بر صحرا زنید بیدل دهلوی