بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۰۱: چه شدکه قاصد امید لنگ برگردید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه شدکه قاصد امید لنگ برگردید زمان وصل قریب است رنگ برگردید به عرصه ای که نشان یقین بود منظور نشاید از سرکیش خدنگ برگرذید به پاس غیرت مردی اگر نظر باشد به فتح هم نتوان بعد جنگ برگردید به قتل من چقدر سعی داشت مژگانش که آخر این دم تیغ فرنگ برگردید نگاهش ازکجک سرمه بس{ جنونی نیست زه عزم فتنه دم این پلنگ برگردید حذر ز عبرت کار جهان که خلق آنجا به باغ رفت و زکام نهنگ برگردید کمین تیغ اجل فرصتی نمی خواهد محرف است زمانی که رنگ برگردید تنزه از هوس جسم باکدورت ساخت عنان جهد صفاها به زنگ برگردید وداع الفت این باغ کن که رنگ بهار ز بس فضای طرب دید تنگ برگردید گذشته ام به شتابی ز خود که نتوانم به صد هزار قیامت درنگ برگردید به خواب راحت کهسار پا زدی بیدل که از صدای تو پهلوی سنگ برگردید بیدل دهلوی