بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۷۷: چون رشتهای که ازگهر آگاه میشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون رشته ای که ازگهر آگاه می شود صد جاده از یک آبله کوتاه می شود ای قاصد یقین املت رهزن است و بس منزل مکن بلند که بیگاه می شود نقاش نیست کلک ازل گر نظر کنی آدم مصور از کلف ماه می شود بیش وکم غنا هه اسماء حاجت است فقر آن زمان که گل کند الله می شود بر خاتم قناعت درویش مشربی کم نیست اینکه نام گدا شاه می شود از آفت غرور حذرکن که همچو شمع چشم از بلندی مژه ات چاه می شود برهمزن وقار بزرگی ست گفتگو کوه از صدا خفیفتر ازکاه می شود چون آسمان کمال بزرگان فروتنی است وضع تواضع آب رخ جاه می شود هر نعمتی که مائدهٔ حرص چیده است انجام رغبتش همه اکراه می شود از جادهٔ ادب منمایید انحراف پا خصم دامنی ست که گمراه می شود جزیاس نیست کروفرلاف زندگی هر گه نفس بلند شود آه می شود روزی دو از تو شکوهٔ طالع غنیمت است این عالم است کار که دلخواه می شود بیدل به ناله خوکن و خواهی خموش باش اینها فسانه ای ست که کوتاه می شود بیدل دهلوی