بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۵۰: دل جهان دیگر از رفع کدورت میشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل جهان دیگر از رفع کدورت می شود خانه از رُفتن زیارتگاه وسعت می شود پاس خواب غفلت از منعم حضور فقر برد بر بنای سایه بی دیواری آفت می شود شمع را انجام کار از تیر ه ورزی چاره نیست عزت این انجمن آخر مذلت می شود ضبط موج است آنچه آب گوهرش نامیده اند حرص اگر اندک عنان گیرد قناعت می شود زینهار ایمن مباش از شامت وضع غرور سرکشی چون زد به گردن طوق لعنت می شود ازجنون ما و من بر زندگی دقت مچین چون نفس تنگی کند صبح قیامت می شود محرم معنی نه ای ، فرصت شمار وهم باش شیشهٔ از می تهی پامال ساعت می شود پیشتر از صبح ، یاران در چمن حاضر شوید ورنه گل تا لب گشاید خنده قسمت می شود از تنکرویان تبرا کن که با آن لنگری چون در آب افتد وقار سنگ خفت می شود حاضران آنجا که بر خلق تو دارند اعتماد گربگویی حیف عمررفته غیبت می شود خاک گردم تا برآیم ز انفعال ما و من ورنه هرچند آب می گردم خجالت می شود مفت این عصر است بیدل گر میان دوستان گاه گاهی دید و وادیدی به دعوت می شود بیدل دهلوی