بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۴۰: غرور ناز تو تهمتکش ادا نشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غرور ناز تو تهمت کش ادا نشود به هیچ رنگ ، می جامت آشنا نشود طرف اگر همه شوق است ننگ یکتایی ست شکستم آینه تا جلوه بی صفا نشود به گلشنی که شهیدان شوق بیدادند جفاست بر گل زخمی که خون بها نشود به راستی قدمی گر زنی چو تیر نگاه به هر نشان که توجه کنی خطا نشود ز فیض رتبهٔ عجز طلب چه امکان است که نقش پا به ره او جبین نما نشود خموشی ام به کمالی ست کز هجوم شکست صدا چو رنگ ز مینای من جدا نشود امید صندل دردسر هوسها نیست مباد دست تو با سودن آشنا نشود اگر به ساز نفس تا ابد زنی ناخن جز آن گره که در این رشته نیست وانشود به هستی آن همه رنگ اثر نباخته ایم که هر که خاک شود گلفروش ما نشود بنای وحشت ما کیست تا کند تعمیر به آن غبار که پامال نقش پا نشود امید عافیتی هست در نظر بیدل شکست رنگ مبادا گره گشا نشود بیدل دهلوی