بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۲۷: شوق موسی نگهم رام تسلی نشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شوق موسی نگهم رام تسلی نشود تا دو عالم چمن اندود تجلی نشود همچو یاقوت نخواهی سر تسلیم افراخت تا به طبع آتش و آب تو مساوی نشود عیش هستی اگر آمادهٔ رسوایی نیست قلقل شیشه ات آن به که منادی نشود رم نما جلوه نگاهی به کمندم دارد صید من رام فسونهای تسلی بشود نفی خود کرده ام آن جوهر اثبات کجاست تا کی این لفظ رود از خود و معنی نشود ضعف سرمایه ام از لاف غرور آزادم من و آهی که رگ گردن دعوی نشود چون شرر دیده وران می گذرند از سر خویش این عصا راهبر مقصد اعمی نشود عشق اگر عام کند رسم خودآرایی را محملی نیست در ین دشت که لیلی نشود خامشی پرده برانداز هزار اسرار است نفس سوخته یارب دم عیسی نشود سربلند تب خورشید محبت بیدل زیردست هوس سایهٔ طوبی نشود بیدل دهلوی