بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۲۴: دل ز پیاش عمرهاست سجده کمین میرود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل ز پی اش عمرهاست سجده کمین می رود سایه به ره خفته است لیک چنین می رود قافله بانگ جرس دارد و گرد فسوس پیش تو آن رفته است بعد تو این می رود با تک و تاز نفس عزم عنان تاب نیست امدن اینجا کجاست عمر همین می رود نقب به کهسار برد نالهٔ شهرت کمین نام شهان زین هوس زیر نگین می رود خواجه جه دارد ز جاه جز دو سه دم کر و فر پشه چو بالش نماند ناز طنین می رود شیخ گر این سودن است دست تو بر حال ما آبلهٔ سبحه ات ازکف دین می رود تازه بکن چون سحر زخم دل ای بیخبر گرد خرام نفس پر نمکین می رود خاک عدم مرجع خجلت بی مایگی ست کوشش آب تنک زیر زمین می رود گر همه سر بر هواست نقش قدم مدعاست قاصد ما همچو شمع آینه بین می رود فرصت این دشت و در نیست اقامت اثر حال مقیمان مپرس خانه چو زین می رود بیدل اگر این بود ناز هوس چیدنت دامت آخر چو صبح درپی چین می رود بیدل دهلوی