بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۰۵: یکدو دم هنگامهٔ تشویش مهر و کینه بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یکدو دم هنگامهٔ تشویش مهر و کینه بود هرچه دیدم میهمان خانهٔ آیینه بود ابتذال باغ امکان رنگ گردیدن نداشت هرگلی کامسالم آمد در نظر پارینه بود منفعل می شد ز دنیا هوش اگر می داشت خلق صبر و حنظل در مذاق گاو و خر لوزینه بود هیچ شکلی بی هیولا قابل صورت نشد آدمی هم پیش از آن کادم شود بوزینه بود امتحان اجناس بازار ریا می داد عرض ریشها دیدیم با قیمت تر از پشمینه بود هرکجا دیدیم صحبتهای گرم زاهدان چون نکاح دختر رز در شب آدینه بود خاک شد فطرت ز پستی لیک مژگان برنداشت ورنه از ما تا به بام آسمان یک زینه بود تختهٔ مشق حوادث کرد ما را عاجزی زخم دندان بیشتر وقف لب زیرینه بود در جهان بی تمیزی چاره از تشویش نیست ما به صد جا منقسم کردیم و دل در سینه بود آرزوها ماند محو ناز در بزم وصال پاس ناموس تحیّر مهر این گنجینه بود هرکجا رفتیم بیدل درد ما پنهان نماند خرقهٔ دروبشی ما لختی از دل پنبه بود بیدل دهلوی