بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۷۸: تاآینهروبروی ما بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تاآینه روبروی ما بود گلچین بهار کهربا بود یاد دم عشرتی که چون صبح آیینهٔ ما نفس نما بود فریاد شکسته رنگی ما عمری چو نگاه سرمه سا بود شد عجز حجاب ورنه از دل تاکوی تو راه ناله وابود آیینه چه سان گرفت حیرت ازعکس تو دست در حنا بود جوشید ز شعلهٔ تو داغم سرچشمهٔ عجز، کبریا بود در راه تو هرچه از غبارم برداشت فلک کف دعا بود هر آه که برکشیدم از دل چون موج به گوهر آشنا بود دل نیز چو سینه استخوان داشت تا یاد خدنگ او هما بود بشکست دل و نکرد آهی این شیشه عجب تنک صدا بود خون شد دل و ساغر چمن زد میخانهٔ ماگداز ما بود بیدل تاجی که دیدی امروز فردا بینی نشان پا بود بیدل دهلوی