پروین اعتصامی
مثنویات، تمثیلات و مقطعات
بهای جوانی: خمید نرگس پژمردهای ز انده و شرم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خمید نرگس پژمرده ای ز انده و شرم چو دید جلوهٔ گلهای بوستانی را فکند بر گل خودروی دیدهٔ امید نهفته گفت بدو این غم نهانی را که بر نکرده سر از خاک، در بسیط زمین شدم نشانه بلاهای آسمانی را مرا به سفرهٔ خالی زمانه مهمان کرد ندیده چشم کس اینگونه میهمانی را طبیب باد صبا را بگوی از ره مهر که تا دوا کند این درد ناگهانی را ز کاردانی دیروز من چه سود امروز چو کار نیست، چه تاثیر کاردانی را به چشم خیرهٔ ایام هر چه خیره شدم ندید دیدهٔ من روی مهربانی را من از صبا و چمن بدگمان نمیگشتم زمانه در دلم افکند بدگمانی را چنان خوشند گل و ارغوان که پنداری خریده اند همه ملک شادمانی را شکستم و نشد آگاه باغبان قضا نخوانده بود مگر درس باغبانی را بمن جوانی خود را بسیم و زر بفروش که زر و سیم کلید است کامرانی را جواب داد که آئین روزگار اینست بسی بلند و پستی است زندگانی را بکس نداد توانائی این سپهر بلند که از پیش نفرستاد ناتوانی را هنوز تازه رسیدی و اوستاد فلک نگفته بهر تو اسرار باستانی را در آن مکان که جوانی دمی و عمر شبی است بخیره میطلبی عمر جاودانی را نهان هر گل و بهر سبزه ای دو صد معنی است بجز زمانه نداند کس این معانی را ز گنج وقت، نوائی ببر که شبرو دهر برایگان برد این گنج رایگانی را ز رنگ سرخ گل ارغوان مشو دلتنگ خزان سیه کند آن روی ارغوانی را گرانبهاست گل اندر چمن ولی مشتاب بدل کنند به ارزانی این گرانی را زمانه بر تن ریحان و لاله و نسرین بسی دریده قباهای پرنیانی را من و تو را ببرد دزد چرخ پیر، از آنک ز دزد خواسته بودیم پاسبانی را چمن چگونه رهد ز آفت دی و بهمن صبا چه چاره کند باد مهرگانی را تو زر و سیم نگهدار کاندرین بازار بسیم و زر نخریده است کس جوانی را پروین اعتصامی