پروین اعتصامی
مثنویات، تمثیلات و مقطعات
از یک غزل: بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت مهر بلند، چهره ز خاور نمینمود ماه از حصار چرخ، سر باختر نداشت آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت دانی که نوشداروی سهراب کی رسید آنگه که او ز کالبدی بیشتر نداشت دی، بلبلی گلی ز قفس دید و جانفشاند بار دگر امید رهائی مگر نداشت بال و پری نزد چو بدام اندر اوفتاد این صید تیره روز مگر بال و پر نداشت پروانه جز بشوق در آتش نمیگداخت میدید شعله در سر و پروای سر نداشت بشنو ز من، که ناخلف افتاد آن پسر کز جهل و عجب، گوش به پند پدر نداشت خرمن نکرده توده کسی موسم درو در مزرعی که وقت عمل برزگر نداشت من اشک خویش را چو گهر پرورانده ام دریای دیده تا که نگوئی گهر نداشت پروین اعتصامی