پروین اعتصامی
مثنویات، تمثیلات و مقطعات
ارزش گوهر: مرغی نهاد روی بباغی ز خرمنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرغی نهاد روی بباغی ز خرمنی ناگاه دید دانهٔ لعلی به روزنی پنداشت چینه ایست، بچالاکیش ربود آری، نداشت جز هوس چینه چیدنی چون دید هیچ نیست فکندش بخاک و رفت زینسانش آزمود! چه نیک آزمودنی خواندش گهر به پیش که من لعل روشنم روزی باین شکاف فتادم ز گردنی چون من نکرده جلوه گری هیچ شاهدی چون من نپرورانده گهر هیچ معدنی ما را فکند حادثه ای، ورنه هیچگاه گوهر چو سنگریزه نیفتد به برزنی با چشم عقل گر نگهی سوی من کنی بینی هزار جلوه بنظاره کردنی در چهره ام ببین چه خوشیهاست و تابهاست افتاده و زبون شدم از اوفتادنی خندید مرغ و گفت که با این فروغ و رنگ بفروشمت اگر بخرد کس، به ارزنی چون فرق در و دانه تواند شناختن آن کو نداشت وقت نگه، چشم روشنی در دهر بس کتاب و دبستان بود، ولیک درس ادیب را چکند طفل کودنی اهل مجاز را ز حقیقت چه آگهیست دیو آدمی نگشت به اندرز گفتنی آن به که مرغ صبح زند خیمه در چمن خفاش را بدیده چه دشتی، چه گلشنی دانا نجست پرتو گوهر ز مهره ای عاقل نخواست پاکی جان خوش از تنی پروین، چگونه جامه تواند برید و دوخت آنکس که نخ نکرده بیک عمر سوزنی پروین اعتصامی