بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۴۷: بر اهل فضل دانش و فنگریه میکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر اهل فضل دانش و فن گریه می کند تا خامه لب گشود سخن گریه می کند پر بیکسیم کز نم چشم مسامها هرچند مو دمد ز بدن گریه می کند درپیری ازتلاش سخن ضبط لب کنید دندان دمی که ریخت دهن گریه می کند عقل از فسون نفس ندارد برآمدن بیچاره است مرد چون زن گریه می کند اشکی که مهر پروردش در کنار چشم چون طفل بر زمین مفکن گریه می کند ای قطره غفلت از نم چشم محیط چند از درد غربت تو وطن گریه می کند تیمار جسم چند عرق ریز انفعال تعمیر بر بنای کهن گریه می کند هنگامهٔ چه عیش فروزم که همچو شمع گل نیز بی تو بر سر من گریه می کند شبنم درین بهار دلیل نشاط نیست صبحی ست کز وداع چمن گریه می کند بیدل به هرکجا رگ ابری نشان دهند در ماتم حسین و حسن گریه می کند بیدل دهلوی