بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۳۶: گر جنونم ناله واری نذر بلبل میکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر جنونم ناله واری نذر بلبل می کند شور محشر آشیان در سایهٔ گل می کند انتظار ناز استغنا نگاهی می کشم کز غبارم سرمهٔ چشم تغافل می کند غیر خاکستر دلیل اضطراب شعله نیست هرقدر پر می زند افسردگی گل می کند عافیت خواهی به هر افسونی از جا در میا خاک بر باد است اگر ترک تحمّل می کند دل به مستی چون نغلتد درهوای نرگست آب گوهر را خیالش در صدف مل می کند از زمینگیری هوا آیینه دار شبنم است اشک می گردد اگر آهم تنزل می کند گریه توفان و حشت است ای چرخ دست از خود بشو سیل ما خلخال پا از حلقهٔ پل می کند حفظ آب رو نفس در جیب دل دزدیدن است قطره را گوهر همان مشق تامّل می کند گاه بر خاشاک و گه بر موج می پیچد غریق حیله جوی زندگی چندین توکٌل می کند آفت این باغ بیدل برخزان موقوف نیست صد قیامت یک نسیم آه بلبل می کند بیدل دهلوی