بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۳۵: اول ،در عدم، دهنت باز میکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اول ، در عدم ، دهنت باز می کند تاکاف و نون تهیهٔ آواز می کند آهنگ صور خیز تو در هر نفس زدن ساز هزار عالم ناساز می کند هرگاه می دهی به زبان رخصت سخن جبریل بال می زند و ناز می کند نیرنگ اعتبار بهار تجددت با هم چه رنگها که نه گلباز می کند شام ابد به جیب تو سر می برد فرو صبح ازل زتو سخن آغاز می کند هر رنگ و بو که می دمد از نوبهار صنع آیینهٔ خیال تو پرداز می کند گر فطرت تو پر نزند در فضای قدس خاک فسرده راکه فلکتاز می کند زبن باغ نی دمیدن صبحی و نی گلی ست سحرآفرین تبسمت اعجاز می کند این عرصه تا کجا نشود پایمال ناز رخش تعین تو تک و تاز می کند روز و شبی در انجمن اعتبار نیست چشم تو می زند مژه و باز می کند بیدل تآملی که در این گلشن خیال رنگ شکستهٔ تو چه پرواز می کند بیدل دهلوی