بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۴: لاغری آن همه زین مرحله دورم افکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لاغری آن همه زین مرحله دورم افکند که به غربتکدهٔ دیدهٔ مورم افکند ذره تا مهر کس از فقر من آگاه نشد خاک در چشم جهان پیکر عورم افکند چه توان کرد نفس گرم نجوشید به حرص سردی آتش دل نان ز تنورم افکند پیش پا دیدن افسون تمیز بد و نیک ذلّتی بود که از بام حضورم افکند علم بیحاصلی از سیر کمالم واداشت آگهی آبله در پای شعورم افکند ذوق وصلی که به امّید دلی خوش می کرد « لن ترانی » شد و در آتش طورم افکند خواندم از گردش پیمانهٔ تحقیق خطی که به ظلمتکدهٔ حیرت نورم افکند ناتوانی چو غبار از فلک آن سو می تاخت طاقت خون شده در خاک به زورم افکند هیچ کافر نشود محرم انجام نفس واقف مرگ شدن زنده به گورم افکند یارب از خاطر ناز تو فراموش شود آن خیالات که از یاد تو دورم افکند سبب قید علایق ز خرد پرسیدم گفت : در چاه همین فطرت کورم افکند چرخ از پهلوی خاک این همه چیده ست بلند عجز بیدل به جنونزار غرورم افکند بیدل دهلوی