بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۸۲: برای خاطرم غم آفریدند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برای خاطرم غم آفریدند طفیل چشم من یم آفریدند چو صبح آنجا که من پرواز دارم قفس با بال توأم آفریدند عرق گل کرده ام از شرم هستی مرا از چشم شبنم آفریدند گهر موج آورد آیینه جوهر دل بی آرزو کم آفریدند جهان خونریز بنیاد است هشدار سر سال از محرم آفریدند وداع غنچه را گل نام کردند طرب را ماتم غم آفریدند علاجی نیست داغ بندگی را اگر بیشم وگرکم آفریدند کف خاکی که بر بادش توان داد به خون گل کرده آدم آفریدند طلسم زندگی الفت بنا نیست نفس را یک قلم رم آفریدند اگر عالم برای خویش پیداست برای من مرا هم آفریدند چه سان تابم سر از فرمان تسلیم که چون ابرویم از خم آفریدند دلم بیدل ندارد چاره از داغ نگین را بهر خاتم آفریدند بیدل دهلوی