بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۷۹: رازداران کز ادب راه لب گویا زدند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رازداران کز ادب راه لب گویا زدند مهر بر بال پری از پنبهٔ مینا زدند زین چمن یک گل سر و برگ خودآرایی نداشت هرکجا رنگی عیان شد برپر عنقا زدند پیش از ایجاد هوس مستان خلوتگاه راز ساغر هوش ازگداز شیشه در خارا زدند طبع بی حس قابل تاثیر آگاهی نبود بر گمان خفته یاران مرد ه ای را پا زدند منفعل شد فطرت از ابرام بی تاثیر خلق شعله درپستی حزید از بسکه دامنها زدند ترک مردم گیر و راحت کن که عزلت پیشگان چون گهر موج دگر بیرون این دریا زدند شاخ و برک هرزه کردی تیشه اکا درکار داشت قامت خم گشتهٔ ما را به پای ما زدند عمرها شدت کلفت ما و من از دل رفته ایم بر غبار خانهٔ ما دامن صحرا زدند دامن مشرب فضایی داشت بی گرد امل محرمان از طولِ این اوهام بر پهنا زدند وحشت از دنیا دماغ بی نیازان برنداشت چین دامن بر خم ابروی استغنا زدند بیدل اسباب تعلق بود زنگ آگهی آینه صیقل زدند آنها که پشت پا زدند بیدل دهلوی