پروین اعتصامی
قصاید
قصیده شماره ۵: وی داده باد حادثه بر بادت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای کنده سیل فتنه ز بنیادت وی داده باد حادثه بر بادت در دام روزگار چرا چونان شد پایبند، خاطر آزادت تنها نه خفتن است و تن آسانی مقصود ز آفرینش و ایجادت نفس تو گمره است و همی ترسم گمره شوی، چو او کند ارشادت دل خسرو تن است، چو ویران شد ویرانه ای چسان کند آبادت غافل بزیر گنبد فیروزه بگذشت سال عمر ز هفتادت بس روزگار رفت به پیروزی با تیرماه و بهمن و خردادت هر هفته و مهی که به پیش آمد بر پیشباز مرگ فرستادت داری سفر به پیش و همی بینم بی رهنما و راحله و زادت کرد آرزو پرستی و خود بینی بیگانه از خدای، چو شدادت تا از جهان سفله نه ای فارغ هرگز نخواند اهل خرد رادت این کور دل عجوزهٔ بی شفقت چون طعمه بهر گرگ اجل زادت روزیت دوست گشت و شبی دشمن گاهی نژند کرد و گهی شادت ای بس ره امید که بربستت ای بس در فریب که بگشادت هستی تو چون کبوتر کی مسکین بازی چنین قوی شده صیادت پروین، نهفته دیویت آموزد دیو زمانه، گر شود استادت پروین اعتصامی