بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۴۹: معنیسبقانگر همه صد بحر کتابند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
معنی سبقان گر همه صد بحر کتابند چون موج گهر پیش لبت سکته جوابند رحم است به حال تب وتاب نفسی چند کاین خشک لبان ماهی دریای سرابند بیش وکم خلق آیت بیمغزی وهمست صفر آینه داران عدم در چه حسابند جز هستی مطلق ز مقیّد نتوان یافت اشیا همه یک سایهٔ خورشید نقابند عبرت نظران در چمن هستی موهوم چون شبنم صبح از نفس سوخته آبند مستی به خروشی است در این بزم که از شرم مستان همه گر آب شوند اشک کبابند پیری تو کجایی که دهی داد هوسها این منتظران قد خم پا به رکابند چون کاغذ آتش زده این شوخ نگاهان تسلیم غنودنکدهٔ یک مژه خوابند فرصت شمرانیم چه رایی و چه مریی موج وکف پوچ آینه در دست حبابند زبرفلک از منعم ودروبش مپرسید گر خانه همین است همه خانه خرابند بیدل مشکن ربط تأمل که خموشان چون کوزهٔ سربسته پر از بادهٔ نابند بیدل دهلوی