بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۱۵: عمریست رخت حسرتم از سینه بستهاند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمری ست رخت حسرتم از سینه بسته اند راه نفس به خلوت آیینه بسته اند وارستگی ز اطلس و دیبا چه ممکن است این شعله را به خرقهٔ پشمینه بسته اند وحدتسرای دل نشود جلوه گا ه غیر عکس است تهمتی که بر آیینه بسته اند از نقد دل تهی ست بساط جهان که خلق بر رشتهٔ نفس گره کینه بسته اند گو پاسبان به خواب طرب زن که خسروان دلها چو قفل بر در گنجینه بسته اند مضمونی از خیال تأمل رمیده ایم تقویم حال ما همه پارینه بسته اند غافل نی ام ز صورت واماندگان خاک در پای من ز آبله آیینه بسته اند چون شمع کشته عجزپرستان خدمتت دستی ست نقش داغ که بر سینه بسته اند بیگانه است شعله ز پیوند عافیت از سوختن به خرقهٔ ما پینه بسته اند بیدل به سعد و نحس جهان نیست کار ما طفلان دلی به شنبه و آدینه بسته اند بیدل دهلوی