بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۰۸: زان نشئه که قلقل به لب شیشه دواند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زان نشئه که قلقل به لب شیشه دواند صد رنگ صریر قلمم ریشه دواند چون شمع اگر سوخت سر و برگ نگاهم خاکستر من شعله در اندیشه دواند از عشق و هوس چاره ندارم چه توان کرد سعی نفس است این که به هرپیشه دواند خار و خس اوهام گرفته ست جهان را کو برق که یک ریشه درین بیشه دواند در ساز وفا ناخن تدبیر دگر نیست فرهاد همان بر سر خود تیشه دواند آنجا که خیالت چمن آرای حضور است مژگان به صد انداز نگه ریشه دواند در بزم تو شمعی به گداز آمده وقت است رنگی به رخم غیرت هم پیشه دواند محو است به خاموشی مستان نگاهت شوری که نفس در نفس شیشه دواند بیدل گهر نظم کسی راست که امروز در بحر غزل زورق اندیشه دواند بیدل دهلوی