بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۹۲: موجگل بیتو خار را ماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
موج گل بی تو خار را ماند صبح ، شبهای تار را ماند به فسون نشاط خون شده ام نشئهٔ من خمار را ماند چشم آیینه از تماشایش نسخهٔ نوبهار را ماند زندگانی وگیر و دار نفس عرصهٔ کارزار را ماند گل شبنم فروش این گلشن سینهٔ داغدار را ماند چند باشی ز حاصل دنیا محو فخری که عار را ماند شهرت اعتبار تشهیرست معتبر خر سوار را ماند دود آهم ز جوش داغ جگر نگهت لاله زار را ماند می کشندت ز خلق خوش باشد جاه هم پای دار را ماند تا نظر باز کرده ای هیچ است عمر برق شرار را ماند مژه واکردنی نمی ارزد همه عالم غبار را ماند محو یاریم و آرزو باقی ست وصل ما انتظار را ماند بی تو آغوش گریه آلودم زخم خون درکنار را ماند سایه را نیست آفت سیلاب خاکساری حصار را ماند نسخهٔ صد چمن زدیم بهم نیست رنگی که یار را ماند مژهٔ خونفشان بیدل ما رگ ابر بهار را ماند بیدل دهلوی