بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۷۷: دل باز به جوش یارب آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل باز به جوش یارب آمد شب رفت و سحرنشد شب آمد اشک از مژه بسکه بی اثر پخت رحمم به زوال کوکب آمد بی روی تو یاد خلد کردم مرگی به عیادت تب آمد شرمندهٔ رسم انتظارم جانی که نبود بر لب آمد مستان خبریست در خط جام قاصد ز دیار مشرب آمد وضع عقلای عصر دیدم دیوانهٔ ما مؤدب آمد از اهل دول حیا مجویید اخلاق کجاست ، منصب آمد از رفتن آبرو خبر گیر هرجا اظهار مطلب آمد گفتم چو سخن ، رسم به گوشی هرگام به پیش من لب آمد راجت در کسب نیستی بود از هر عمل این مجرب آمد بیدل نشدم دچار تحقیق آیینه به دست من شب آمد بیدل دهلوی