بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۵۰: تا پری به عرض آمد موج شیشه عریان شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا پری به عرض آمد موج شیشه عریان شد پیرهن ز بس بالید دهر یوسفستان شد جلوه اش جهانی را محو بیخودیها کرد آینه دکان بر چین جنس حیرت ارزان شد خاک من به یاد آورد چهره عرقناکش هچو بیضهٔ طاووس در عدم چراغان شد کوشش زمینگیرم برعروج بینش تاخت خارپای شمعِ آخر دستگاه مژگان شد وحشتم درین محفل شوخی سپندی داشت تا قفس زدم آتش ناله ای پرافشان شد انفعال هستی را من عیار افسوسم دست داغ سودن بود طبع اگر پشیمان شد امتحان آفاتم رنگ طاقت دل ریخت آبگینه ام آخر از شکست سندان شد زین چمن به هر رنگم سیر آگهی مفت است داغ لاله هم کم نیست گر بهار نتوان شد سازگردن افرازی رنج هرزه گردی داشت سر به جیب دزدیدم پا مقیم دامان شد داغ درد شو بیدل کز گداز بی حاصل اشکها درین محفل ریشخند مژگان شد بیدل دهلوی