بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۴۵: رفته رفته این بزرگیها به بازی میکشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفته رفته این بزرگیها به بازی می کشد زنش زاهد هر طرف آخر درازی می کشد اندس تا از حساب آنسوگذشتی رفته ای دل نفس در کارگاه شیشه سازی می کشد نی شرابی دارد این محفل نه دور ساغری مست تا مخمور یکسر خودگدازی می کشد خلق درکار است تا پیش افتد از دست امل وهم میدانها به ذوق هرزه تازی می کشد میهمان عبرتی زین گرد خوان غافل مباش آب و نان اینجا به بولی و به رازی می کشد تا نفس باقست با آلایش افتادست کار دیده تا دل زحمت رخت نمازی می کشد شمع را دیدیم روشن شد رموز انجمن هر سر اینجا آفت گردون فرازی می کشد پاس آب رو غنیمت دان که گل هم در چمن ازکم آبی خجلت رنگ پیازی می کشد صورت آفاق اگر آشفته دیدی دم مزن بیدل این تصویرکلک بی نیازی می کشد بیدل دهلوی