بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۴۲: باز دامان دل آهنگ چه گلشن میکشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز دامان دل آهنگ چه گلشن می کشد ناله ای تا می کشم طاووس گردن می کشد بسکه استحقاق گرد بی پر و بالم رساست هرکه دامان تو می گیرد سوی من می کشد بیش ازین نتوان چراغ رنگ ناز افروختن خامهٔ تصویر بادام تو روغن می کشد ناله اندوه گرانی برنمی دارد ز دل سنگ این کوه از صدا ناز فلاخن می کشد شمع این محفل نی ام اما به ذوق تیغ او تا نفس دارم سری دارم که گردن می کشد پیرو سعی تجرد درنمی ماند به عجز رشته از هر پیرهن خود را به سوزن می کشد اعتبار اهل ظلم از عالم اقبال نیست آتش آلود است آن آبی که آهن می کشد تنگ بر دیوانه شد دشت و در از عریان تنی کیست فهمد بی گریبانی چه دامن می کشد ماهی دریای وهمیم ، آه از تدبیر پوچ مغز آماج خدنگ و پوست جوشن می کشد عمرها شد سرمه سای کارگاه عبرتیم خاکساری انتقام ما ز دشمن می کشد سایه را بیدل ز قطع دشت و در تشویش نیست محمل تسلیم دوش آرمیدن می کشد بیدل دهلوی