بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۴۱: حرص پیری شیأالله از خروشم میکشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حرص پیری شیأالله از خروشم می کشد قامت خم طرفه زنبیلی به دوشم می کشد عبرت حال کتان پُر روشن است از ماهتاب غفلتی دارم که آخر پنبه گوشم می کشد شرمسار طبع مجبورم که با آن ساز عجز انتقام از اختیار هرزه کوشم می کشد معنی خاصی ز حرف و صوت انشاکردنی ست گفتگوآخربه آن لعل خموشم می کشد سرخوش پیمانهٔ یاد نگاه کیستم رنگ گرداندن به کوی میفروشم می کشد فرصت هستی درین میخانه پُر بی مهلت است همچو می خم تا به ساغر دو جوشم می کشد آفتابم رشتهٔ ساز سحر نگسسته است آرزو برتخت شاهی خرقه پوشم می کشد زبن همه شوری که دارد کارگاه اعتبار اندکی افسانهٔ مجنون به هوشم می کشد نقش پای رفتگان ، صفرکتاب عبرت است دیده هر جا حلقه می یابد به گوشم می کشد بر که بندم بیدل از غفلت خطای زندگی کم گناهی نیست گر دوشم به دوشم می کشد بیدل دهلوی