بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۳۹: عریانی آنقدر به برم تنگ میکشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عریانی آنقدر به برم تنگ می کشد کز پیکرم به جان عرق رنگ می کشد آسان مدان به کارگه هستی آمدن اینجا شرر نفس ز دل سنگ می کشد فکر میان یار ز بس پیکرم گداخت نقاش مو ز لاغری ام ننگ می کشد سامان زندگی نفسی چند بیش نیست عمر خضر خماری ازین بنگ می کشد زاهد خیال ریش رها کن کزین هوس آخر تلاش شانه به سر چنگ می کشد با هیچکس مجوش که تمثال خوب و زشت رخت صفای آینه بر زنگ می کشد ای خواجه یک دو گام دگر مفت جهد گیر باریست زندگی که خر لنگ می کشد خلقی به گرد قافلهٔ فرصتی که نیست چون صبح تلخی شکری رنگ می کشد خون شد دل از عمارت حرصی که عمرهاست زین کوهسار دوش نگین سنگ می کشد خامش نوای حسرت دیدار نیستم در دیده سرمه گر کشم آهنگ می کشد از حیرت خرام تو کلک دبیر صنع نقش خیال نیز همان دنگ می کشد بیدل چو بند نیشکر از فکر آن دهن معنی فشار قافیهٔ تنگ می کشد بیدل دهلوی