بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۹۰: راحت نصیب ایجاد زنگ و حبش نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
راحت نصیب ایجاد زنگ و حبش نباشد در مردمک سیاهی نور است غش نباشد یاران به شرم کوشید کان رمز آشنایی بی پرده نیست ممکن بیگانه وش نباشد تا از نفس غباری ست باید زبان کشیدن در وادی محبت جز العطش نباشد بر خوان عشق نتوان شد محرم حلاوت تا انگبین شمعت انگشت چش نباشد بر تختهٔ من و ما خال زیاد وهمیم بازبچه عدم را این پنج و شش نباشد خواهی به دیر کن ساز خواهی به کعبه پرداز هنگامهٔ نفسها بی کشمکش نباشد از شیشهٔ تعین ایمن نمی توان زیست در طبع ما گدازی ست هر چند غش نباشد از ضعف بی یها بر خاک سجده بردیم بید آبرو نریزد گر مرتعش نباشد حیف است دست منعم در آستین شود خشک این نان نمک ندارد تا پنجه کش نباشد زاهد ز عیش رندان پر غافل است بیدل فردوس در همین جاست گر ریش و فش نباشد بیدل دهلوی